دو کلید برای آداب معاشرت حرفه ای
شما چقدر خود را فردی مقید به آداب معاشرت میدانید ؟
آداب معاشرت حرفه ای: تا چندی پیش من خودم را شخصی بسیار مودب و مبادی آداب به حساب می آوردم ،تا اینکه در یک دوره آموزشی شرکت کردم .
در آن دوره، استادم ترفند هوشمندانه ای را به کار برد و هر جلسه قبل از شروع کلاس یک کلید آداب معاشرت را بیان می کرد و در موردش توضیح می داد همان کلیدهای آداب معاشرت
برای من شفافیت بسیاری به ارمغان آورد و باعث یک تلنگر برای من شد و من متوجه شدم آنطور که فکر می کردم مودب نبوده ام.
چی شد ؟
آن جلسات باعث شد که بیشتر خود آگاه باشم و رفتارهایم را چک کنم و بازخورد بگیرم و عملکرد خودم را بسنجم و برای بهبود فردی ام بیشتر تلاش کنم.
فکر کردم شاید افرادی باشند شبیه من، که به نظر خودشان بسیار مودب هستند اما نکات بسیار ریز و حائز اهمیتی را در ارتباطاتشان از قلم انداخته اند
چقدر خوب است که به این نکات توجه کنیم و با کار کردن رو عادات و رفتارمان خود را به شخصیت موثری تبدیل کنیم که
در بهتر شدن اوضاع جهان و زیبا شدن جهان نقش پررنگی داشته باشیم. و بتوانیم در ارتباطاتمان بصورت حرفه ای عمل کنیم.
در این مقاله مختصرا به دو کلید آداب معاشرت می پردازیم .
کلیدهای آداب معاشرت :
کلید اول : تا حد ممکن کمترین زحمت را برای دیگران ایجاد کنیم:
بسیاری از مواقع کاری را می کنیم بدون اینکه شرایط دیگران را در نظر بگیریم یا حتی یک لحظه به این فکر کنیم که آیا این کار من برای دیگران زحمتی ایجاد می کند یا خیر ؟
ما باید به عنوان یک فرد آگاه به آداب معاشرت سعی کنیم در تعاملاتمان و در کارهای شخصی خودمان برای کسی زحمت ایجاد نکنیم .
اگر قرار است کاری برای خودمان انجام دهیم
که منفعتش هم برای شخص ما است نباید زحمت ریزه کاریهایش را بر دوش دیگران بیندازیم.
مثال :
مثلا من یک دوره آموزشی شرکت کرده بودم و در تلاش بودم که سبک زندگی خودم را عوض کنم من باید دقت می کردم
و آگاه می بودم که آن آموزشها برای من است و قرار است من تغییر کنم نه جهان پیرامون و اطرافیان من!
یادم می آید یک روز دخترمان در حال بازی کردن بود که افتاد زمین و زد زیر گریه !! همسرم به سمت او دوید بغلش کرد
و گفت: نه !نه! طوری نشده درد نداره ، می دونم اصلا درد نداره !!و با حرفهای او گریه های دخترمان شدت گرفت ،
من که آن روزها کلاس فرزند پروری می رفتم و اکثر مواقع مطالبی را که یاد می گیرم به همسرم هم یاد می دهم انتظار داشتم که او تکنیک همدلی را پیاده کند،
پس رفتم سمتشان و دخترم را بغل کردم و با او همدلی کردم و گفتم که آخی درد داره! من می فهمم افتادن روی زمین درد داره ،بیا یک کم برات ماساژش بدم
و دخترم آرام شد و بعد نگاهی به همسرم انداختم و گفتم: نمی دانستی باید تکنیک همدلی رو می زدی !! چرا احساسات بچه رو انکار می کنی ؟؟
من آن روزها غافل بودم و نمی دانستم که این رفتار من خارج از اتیکت است اینکه از دیگران انتظار داشته باشی که حول محور تو تغییر کنند و بچرخند.
من با آن رفتار غلطم همسرم را معذب کردم و برای او زحمت ایجاد کردم.
مثال :
یا مثلا در حال مطالعه کردن هستید و مدام به اطرافیانت تذکر می دهی که ساکت باشند!!
این هم یعنی ایجاد زحمت برای دیگران ، اگر ما داریم برای توسعه و رشد فردی مان گام بر می داریم باید مراقب باشیم
که برای دیگران کمترین زحمتی ایجاد نکنیم ،ما باید خودمان مسئولیت بپذیرم و برای حل مسائلمان تدبیر بیندیشیم ،دیگران نباید بخاطر ما متقبل زحمت بشوند.
پس ما باید به رفتارهایمان آگاه باشیم که برای دیگران زحمتی ایجاد نکنیم ،چه کلامی و چه غیر کلامی ! زحمت ایجاد کردن برای دیگران موارد گسترده ای را شامل می شود،
گاهی با نظر دادن های بی خودی هم برای دیگران ایجاد زحمت می کنیم ، یادمان باشد به رفتارمان مسلط باشیم و حرفه ای رفتار کنیم و هر حرف و نظری را نسنجیده بیان نکنیم.
اقدام شما : بگردید ببینید در کجاهای زندگیتان خواسته یا ناخواسته برای دیگران ایجاد زحمت می کنید آنها را پیدا کنید و برایشان راهکار بیابید .
کلید دوم:بالاترین حد پذیرش تفاوت را داشته باشید، نخواهید همه مثل شما باشند .
این نکته از اهمیت بسیاری برخوردار است ، ما اگر بالاترین حد پذیرش را در همه جوانب داشته باشیم هم خودمان آرامش و رضایت داریم و
هم موجب رنجش دیگران نمی شویم و می توانیم تجربه های خوبی در زندگیمان را کسب کنیم.
پذیرش چه از لحاظ دینی مذهبی، سیاسی، عقیدتی، پوشش ،باور و طرز فکر و… یادمان باشد که قرار نیست همه مثل ما باشند ،
همه مثل ما فکر کنند و همه مثل ما رفتار کنند.در کل بدانیم که قرار نیست همه ما مثل هم باشیم .
ما می خواهیم بالاترین حد پذیرش را داشته باشیم و چقدر عالی است که این پذیرش به ما آسیبی نمی زند .
وقتی توان پذیرش تفاوتها را نداشته باشیم اذیت می شویم.
بارها شاهد مشاجرات سیاسی و عقیدتی در جاهای مختلف بوده ام و قبلا خودم هم در این بحث ها شرکت می کردم و دستاوردی جز خشم،
دلخوری و تعصب بیشتر برایم نداشته است. حاصل آن بحثها متقاعد شدن طرفین نبود بلکه تنش بود. اما از وقتی که فهمیدم پژوهشها نشان داده اند که
در مشاجرات سیاسی ، دینی و… شانس متقاعد کردن دیگران تقریبا صفر درصد است ، ترجیح ام این است که آرامشم را حفظ کنم و در اینگونه
مباحث شرکت نکنم.و اطرافیانم را همانگونه که هستند با همان طرز فکر،همان عقاید، همان پوشش و مذهب و…. بپذیرم و از تعاملاتم لذت ببرم.
آگاه هستم که قرار نیست کسی را تغییر بدهم فقط باید توان پذیرشم را بیشتر کنم تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم.
اقدام : پس از خواندن این مطلب تصمیم شما دوست خردمندم برای این مقوله چیست ؟
آیا حاضر هستید برای حفظ آرامش خود و اطرافیانتان ظرفیت پذیرش تفاوتها را بالاتر ببرید ؟
دیدگاهتان را بنویسید